با سنگ مردم را زدم تا از سیل نجاتشان دهم!

به گزارش وبلاگ گوگل، در میان هجوم نابهنگام سیلاب در تفرجگاه سلطان شهباز، اتفاق های ناب و دیدنی هم رخ داد که با یادآوری آن تلخی حادثه کمرنگ می گردد؛ مثل دو موتورسوار که با اطلاع رسانی به موقع خود، جان افراد بسیاری را در بحبوبه سیل نجات دادند.

با سنگ مردم را زدم تا از سیل نجاتشان دهم!

به گزارش فارس، حادثه غیرمترقبه که رخ می دهد اولین کاری که به فکر آدم می رسد این است که جان خود و عزیزانش را از مهلکه نجات دهد.

اما در این بین هستند کسانی که برای جان دیگران خود را فراموش می نمایند؛ دل به آب و آتش می زنند تا شاید جان یک نفر را نجات دهند؛ همین چند روز پیش بود که جوان بلوچ در ماجرای سیل سراوان به سیلاب زد و جان دو کودک را نجات داد.

آدینه ای که گذشت گرمای هوای شیراز شماری از مردم را به منطقه خوش آب و هوای رودبال کشانده بود تا هم از گرمای شدید به خنکی هوای منطقه پناه ببرند هم از طبیعت منطقه بهره مند شوند؛ بارش های موسمی در بالادست منطقه، اما لحظات سختی را برای مردم رقم می زد؛ آب در راستا رودخانه ای می افتد که گرمای تابستان و بارش های کم باران آب آن را به مقدار ای کم نموده که مردم با ماشین وارد آن شده اند و بچه ها داخل آب کم عمق در حال آب تنی هستند.

آب روی آب می ریزد و رود نحیف در چشم به هم زدنی به رودخانه ای خروشان بدل می گردد که هر چیزی در سر راهش را می بلعد و با خود می برد؛ کافیست یکبار سیل های این وقت از سال در استان های جنوبی و شرقی کشور را از نزدیک دیده باشی و صدای خروش آن را شنیده باشی تا بدانی سیل شاید فرصت هیچ کاری را به قربانیان خود نمی دهد.

در جریان سیل روز آدینه شهرستان استهبان نیز پرده ای دیگر از این شجاعت و فداکاری جوانان این دیار رونمایی شد؛ تصاویر 2 موتور سوار در شبکه های اجتماعی دست به دست شد که زیر آن نوشته شده بود: این دو جوان موتورسوار جان مردم را در سیل شیراز نجان دادند.

با هر سختی که شده این دو جوان را پیدا کردیم و با آن ها به تبادل نظر نشستیم.

اقدام به هنگام جوان روستایی که جان تعداد بسیاری را نجات داد

یکی از این ناجیان، جوانی است اهل روستای باغ شاد در مجاورت امامزاده سلطان شهباز. کارگر مزرعه پرورش ماهی در بالادست رودخانه رودبال است که به طور اتفاقی لحظه وقوع سیل را مشاهده نموده و به مردم که برای سرگرمی و تفرج به آن منطقه مراجعه نموده بودند، اطلاع می دهد.

رضا علیپور می گوید: کارگر مزرعه پرورش ماهی هستم که در روز حادثه به طور اتفاقی از پشت بام مزرعه، متوجه سرعت سیلاب در راستا رودخانه شدم و با توجه به شناختی که از منطقه داشتم و می دانستم تعداد زیادی از افراد آن هم در روز تعطیل در این منطقه به سرگرمی می پردازند، به سرعت با موتورسیکلت به سمت جاده حرکت کردم.

این جوان فداکار با بیان اینکه خواست خدا بود که از وقوع سیل آگاه شوم و بقیه را نجات دهم، ادامه می دهد: پس از آن، راستا یک کیلومتری را طی کردم و در راستا به اهالی و عابران اطلاع می دادم؛ ابتدا به باغ برادران امید رفتم و آن ها را آگاه کردم و هر سه برادر یعنی نادر، ناصر و امیرحسین امید حرکت نموده و به سایر اهالی نیز خبر دادند.

رضا می گوید: پس از طی بخشی از راستا به امامزاده سلطان شهباز و تفرجگاه طبیعی اطراف آن رسیدم که حدود 50 خودرو فقط در بستر رود پارک شده بودند و تعداد بیشتری نیز در اطراف رودخانه بودند.

او اضافه می نماید: در راستا به هر وسیله ای که بود مردم را آگاه کردم، اما، چون هوا آفتابی بود عده ای از مردم باور نمی کردند و این هشدار را شوخی تلقی نمودند، به طوری که ناچار شدم علاوه بر فریاد زدن مداوم، با پرتاب سنگ به سمت زمین و ایجاد سر و صدا، افراد بیشتری را از خطر آگاه کنم.

این جوان استهبانی با تاکید بر اینکه اگر همه حاضرین، خطر را باور می کردند تعداد تلفات کمتر می شد، می افزاید: افرادی که خطر را باور کردند، سریع بستر رودخانه را ترک نموده و ماشین خود را جابجا نمودند.

رضا خاطرنشان می نماید: صاحب مزرعه نیز همزمان با حرکت من، با پلیس تماس گرفت و وقوع حادثه را به آن ها خبر داد.

حمید فاطمی نیا، موتورسوار دیگری است که قبل از وقوع سیل به مردم هشدار داد، البته این جوان فداکار که اقدام به موقع او، جان افراد بسیاری را نجات بخشید، حاضر به مصاحبه نشد و گفت: این کار را برای رضای خدا انجام دادم و در پی مطرح شدن آن نیستم.

منبع: فرارو

به "با سنگ مردم را زدم تا از سیل نجاتشان دهم!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "با سنگ مردم را زدم تا از سیل نجاتشان دهم!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید